سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه دردانشش اختلاف و دوگانگی نباشد . [امام باقر علیه السلام ـ در بیان معنای راسخان در دانش ـ]
کل بازدیدها:----80874---
بازدید امروز: ----3-----
بازدید دیروز: ----14-----
تو آخر منو می کُشیا

 

نویسنده: فاطمه ماندگار
شنبه 85/10/30 ساعت 12:7 صبح

تورا من چشم در راهم...

تورا من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرد درشاخِ«تلاجن»سایه ها رنگ سیاهی

وزان دل خسته گانت راست اندوهی فراهم؛

تورا من چشم درراهم.

شباهنگام ،درآن دم که برجا دره ها چون مرده ماران خفتگان اند؛

درآن نوبت که بندد دست نیلوفربه پای سرو کوهی دام.

گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم؛

تو رامن چشم در راهم.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
جمعه 85/10/29 ساعت 10:47 عصر

اما م حسین –علیه السلام- پیش از حرکت از مدینه ،و صیت نامه ای خطا ب به برادرش

«محمد حنفیه »نوشت و طی آن علت قیام ونهضت خود رااصلاح امور امت اسلامی

وامربه معروف ونهی ازمنکر، وزنده کردن سیرۀ  جدّش  پیامبر وپدرش علی معرفی

 کرد. امام دراین وصیتنامه پس از بیان عقیده خویش  درباره توحید و نبوت و معاد،

چنین نوشت:«....من، نه از روی خود خواهی وسرکشی وهوسرانی (از مدینه )خارج

می گردم، ونه برای ایجاد فساد وستمگری،بلکه هد ف  من از این حرکت،اصلاح مفاسدِ

امت جدّم و منظورم امر به معروف و نهی از منکر است و می خواهم سیرۀ جدّم (پیامبر)

وپدرم علی بن ابیطا لب  را درپیش گیرم .هرکسی دراین راه به پاس احترام حق ازمن

 پیروی کند ،  راه خود را درپیش خواهم گرفت ، تا خداوند میان من  و این قوم داوری

کند که او بهترین داوران است....» .

چنانکه می بینیم امام (ع) دراین وصیتنامه انگیزه قیام خود را چهارچیز اعلام می کند:

1-اصلاح امورامت ؛

2- امر به معروف ؛

3- نهی از منکر ؛

4- پیروی از سیرۀ جدّش پیامبر و پدرش علی – علیه السلام – وزنده کردن سیره آن دو بزرگوار.

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
پنج شنبه 85/10/28 ساعت 4:32 عصر

مجویید درمن زشادی نشانه

من و تا ابد این غم جاودانه ؛

من آن قصه تلخ درد، آفرینم

که دیگر نپرسند از من نشانه ؛

نجوید مرا چشم افسانه جویی

نگیرد مرا قصه گویِ زمانه ؛

من آن مرغِ غمگین تنها نشینم

که دیگر ندارم هوای ترانه ؛

رُبودند عشقِ مرا از کنارم

شکستند بال مرا، بی بهانه ؛

من آن تک درختم که دژخیم پاییز

چنان کوفته بر تنم تازیانه ؛

که خفته ست درمن امید جوانه

 نه دست بهاری نَوازد تنم را ؛ 

نه مرغی به شاخم کُند آشیانه ؛

من آن بی کرانِ کویرم که درمن

نیفشانده جزدستِ اندوه، دانه ؛

چه می پرسی ازقصۀ غصه هایم،

که ازمن تورا خود همین بس فسانه

که من دشت خشکم که درمن نشسته ست،

 کران تاکران،

حسرتی بی کرانه ؛


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
پنج شنبه 85/10/28 ساعت 4:20 عصر

 بسم الله الرّحمن الرّحیم

آن سال محرّم با تابستان گرم و سوزانی مصادف شده بود.

وآفتاب داغ چون شلاق بر زمین شنزارمی نواخت آبهایی

را که هم امام حسینعلیه السلام  ویارانش ذخیره کرده بودند

تمام شد،فشار بی آبی و تشنگی زنان و کودکان و مردان و

درنگرانی و مضیقۀ درناکی بودند«عبدالله بن حسین (ع)»

که برخی او را «علی اصغر» نامیده اند کودک شیرخواری

بود که سِنّش به یک سال هم نمی رسید او تشنه شده لبهای

کوچکش خشک و گلویش از شدت تشنگی تفیده بود و نالۀ

مظلومانۀ این کودک معصوم که در فضای خیمه های سپاهِ

امام حسینعلیه السلام  می پیچید همه را نگران کرده بود.

عباسعلیه السلام  اندکی صبرکرد تا هوا تاریک شود و شب بر

چهرۀ جهان پردۀ ظلمت کشد وبرای آوردن آب به خیمه ها

رهشپارشود. به هرحال شب فرارسید وعباس(ع) درحالی

که شمشیرآخته دردست داشت ونیروی اندکی او راهمراهی

می کردند نزدیک نهر فرات رسیدند که عمروبن حجاج

مأمورنگهبانی فرات به همراه نیروهای زیادی بود.

فریاد عباس(ع) شمشیرخودرا ازغلاف بیرون آورده وقبضۀ

آن را به منظوردفاع و حمله در دست می فشرد،تعدادی از

تعدادی ازهمراهانش توانستند بیست مشک را پرازآب کنند و

درگیری سختی بوجود آمده بود. ولی فریاد الله اکبرعباس(ع)

وحشت و رعب عجیبی دردل افراد دشمن انداخت و درحالی

که خود چون کوه استواری برجا ایستاده ویزیدیان اسب سوار

راپراکنده می کرد،ازجان یاران نیزدفاع می کرد.

عباس(ع)وهمراهانش توانستند آب به خیمه ها بیاورند، به این

جهت عباس(ع)لقب سقّا گرفت.

دوست دارم کام عطشان تو را سیراب سازم

                       گرچه خود ازتشنه کامی برلب دریا بسوزم


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
پنج شنبه 85/10/28 ساعت 4:17 عصر

       ازآخرین یادداشت های شهید مصطفی چمران

تاریخ مرا در محک امتحان قرار داده است .می خواهد فداکاری مرا بسنجد.

 می خواهد شجاعت مرا بیازماید.اکنون پرچمی خدایی به دست من سپرده

شده است تا با طاغوت ها بجنگیم ومبارزه من فقط با شهادت وفداکاری

امکان پذیر است.

خدایا! تو را شکر می کنم که با فقرآشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و

فشار درونی نیازمندان را درک کنم .

خدایا!همه چیز بر من ارزانی داشتی و برهمه اش شکر کردم .

جسمی سالم وزیبا دادی! پایی قوی وتند وچالاک عطاکردی!

بازوانی توانا وپنجه ای هنرمند بخشیدی! فکری عمیق دادی و ازموهبات

 علمی به اعلا درجه برخوردارم کردی .

خدایا!تو را شکر می کنم که مرا بی نیازکردی تاازهیچ کسی وهیچ چیز

انتظاری نداشته باشم.

  خدایا! هدایتم کن! زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.

خدایا! هدایتم کن که ظلم نکنم !

زیرا می دانم ظلم چه گناه نابخشودنی است.  

خدایا! نگذار دروغ  بگویم!

زیرا دروغ ظلم کثیفی است. تهمت،خیانت ظالمانه ای است .

خدایا! ارشادم کن که بی انصافی نکنم، زیرا کسی که انصاف ندارد

 شرف ندارد .خدایا! راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که

بی احترامی به یک انسان همانا کفر خدای بزرگ است. خسته شده ام ،

پیر شده ام ،دل شکسته ام ، دیگرآرزویی ندارم واحساس می کنم

که این دنیا دیگر جای من نیست باهمه وداع می کنم 

و می خواهم فقط باخدای خود تنها باشم ای حیات با تو وداع می کنم.    

ای پاهای من! می دانم که شما چابک هستید،می دانم فداکارید.

اکنون می خواهم که دراین لحظات آخر،آبروی مرا حفظ کنید.

ای پاهای من! سریع وتوانا باشید.

ای دستهای من! قوی و دقیق باشید.

ای چشمان من ! تیزبین وهوشیار باشید .

ای قلب من! این چند لحظات آخرین را تحمل کن .

 به شما قول می دهم که پس از  لحظه ،همه شما در استراحتی

 عمیق وابدی آرامش بیابید.

من دیگرشما را رنج نخواهم داد. دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد

 و شما از خستگی فریاد نخواهید کرد.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
دوشنبه 85/10/18 ساعت 1:6 عصر

نمایش تصویر در وضیعت عادی
یا علی گفتیم وعشق آغاز شد
یا علی همیشه نامت بر زبانمان جاریست
یا علی چشمانمان همیشه به دستان مهربان تو دوخته است
عید برعاشقان علی وآل علی مبارک باد
التماس دعا

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
شنبه 85/10/2 ساعت 11:38 عصر

توآخرمنومی کُشیا!

توبدجورمنوخونه خرابِ خودت کردی!

گفتند:دوری ودوستی،نگفتند:این قدرطول بِکشه.

مگه نگفتی:هرکی زیرگنبددعاکنه دعاش مستجاب می شه؟

مگه مانگفتیم:مارویادِت نره؟!


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
شنبه 85/10/2 ساعت 11:30 عصر

نمایش تصویر در وضیعت عادی


    نظرات دیگران ( )
<   <<   6   7   8      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • خدایا ..............
    اولین فرمان الهی
    شهادت بانوی دو عالم بر فرزند غائبش و تمام شیعیان آن حضرت تسلیت ب
    همه آرزویم اینست...
    نمی دانم...
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •